به سوی خدا
درد دل کن با من
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید

پيوندها
ماوس بیسیم گوشی

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان به سوی خدا و آدرس popjan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.










نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





نويسندگان
امیرم

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
یک شنبه 31 مرداد 1395برچسب:, :: 22:26 :: نويسنده : امیرم

به زور نمیشه خندید

 

باید ته دلت شاد باشه تا یه دل سیر بخندی

 

خنده های ما از روی عادته

 

میخندیم به مشکلاتمون

 

به غصه هامون

 

به تنهاییامون

 

ای روزگار چه کردی با ما.........

 

الهی خنده هات واقعی باشه نه مصنوعی.......

 

 

 
شنبه 23 مرداد 1395برچسب:, :: 19:57 :: نويسنده : امیرم

امام علی عليه السلام فرمودند:

 

مومن کسی است که:

 

کسبش حلال است.

 

اخلاقش مهربان و رئوف است.

 

قلبش سالم از کینه و کدورت است.

 

زیادی مالش را انفاق کند.

 

زیادی سخنش را نگه می دارد.

 

مردم از شرّش در امان باشند و به خیرش امیدوارند.

 

با انصاف با ديگران برخورد مي كند.

 

نصایح صفحۀ 281

 

 
شنبه 23 مرداد 1395برچسب:, :: 19:48 :: نويسنده : امیرم

 

کسانی در زندگی سرافراز وآسوده

 

خواهند زیست که در زندگی

 

به ندای وجدان درونی خویش

 

گوش فرادهند و آن را ارج نهند

 

زیرا وجدان درونی همه انسانها

 

آنها را به سوی کردارنیک

 

راهنمایی میکند

 

 
شنبه 23 مرداد 1395برچسب:, :: 19:44 :: نويسنده : امیرم

سخن_بزرگان

 

 

جوان سرگشته ای از پیرمرد

 

 پرسید :بزرگترین نیرنگ دنیا چیست

 

پیرمرد گفت: آن است که ...

 

اختیار زندگیمان از دستمان خارج شده و

 

 از آن پس سرنوشت حاکم بر زندگی شود.

 

 
شنبه 23 مرداد 1395برچسب:, :: 19:43 :: نويسنده : امیرم

چه زيبا گفت دكتر شريعتي:

 

برای کسی که میفهمد

هیچ توضیحی لازم نیست

و

برای کسی که نمیفهمد

هر توضیحی اضافه است

 

آنانکه میفهمند

عذاب میکِشند

و

آنانکه نمیفهمند

عذاب می دهند

 

مهم نیست که چه "مدرکی" دارید..

مهم اینه که چه "درکی" دارید.

 

 
یک شنبه 17 مرداد 1395برچسب:, :: 17:21 :: نويسنده : امیرم

 

الماس از تراش، و

 

انسان از تلاش می‌درخشد

 

صادق باش هنگامی که فقیری

 

ساده باش وقتی که ثروتمندی

 

مودب باش وقتی که قدرتمندی

 

و سکوت کن هنگامی که عصبانی هستی

 

آدم‌های مهربان از سر احتیاج مهربان نیستند!

 

آنها دنیا را کوچکتر از آن می‌بینند که بدی کنند...

 

آنها خود انتخاب کرده‌اند که نبینند،

 

 نشنوند و به روی خود نیاورند؛

نه اینکه نفهمند ...

 

هزاران فریاد پشت سکوت آدمهای مهربان است،

 

سکوتشان را به پای بی‌عیب بودن خود نگذاریم!

 

 
یک شنبه 17 مرداد 1395برچسب:, :: 17:3 :: نويسنده : امیرم

 

زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود

تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست

 

آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست

فرصت بازی این پنجره را دریابیم

 

در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم

 

پرده از ساحت دل برگیریم

 

رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم

 

زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است

 

وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست

 

زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم

 

زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت

 

زندگی، خاطره آمدن و رفتن ماست

 

لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست

من دلم می خواهد

 

قدر این خاطره را دریابیم

 

 

 
یک شنبه 17 مرداد 1395برچسب:, :: 14:35 :: نويسنده : امیرم

در هیاهوی زندگی دریافتم ،

چه بسیار دویدن‌ها که فقط پاهایم را از من گرفت

در حالی که گویی ایستاده بودم ...

 

چه بسیار غصه‌ها که فقط باعث سپیدی موهایم شد

در حالی که قصه‌ای کودکانه بیش نبود ...

 

دریافتم ،

کسی هست که اگر بخواهد "می‌شود"

و اگر نخواهد "نمی‌شود"

به همین سادگی ...

 

کاش نه می‌دویدم و نه غصه می‌خوردم

فقط او را می‌خواندم و بس ...

 

 
یک شنبه 17 مرداد 1395برچسب:, :: 13:28 :: نويسنده : امیرم

* * *

زندگی به سختی اش می ارزد

 

اگر تو در انتهای هر قصه ایستاده باشی

 

خدای خوب من . . .

 

* * *

 

 
یک شنبه 17 مرداد 1395برچسب:, :: 13:26 :: نويسنده : امیرم

* * *

عشق یعنی اشک توبه در قنوت

خواندنش با نام غفار الذنوب

عشق یعنی چشمها هم در رکوع

شرمگین از نام ستار العیوب

عشق یعنی سر سجود و دل سجود

ذکر یا رب یا رب از عمق وجود . . .

 

* * *

 
یک شنبه 17 مرداد 1395برچسب:, :: 13:22 :: نويسنده : امیرم

* * *

یارب ز تو دل به هرکه بستم توبه

بی یاد تو هرکجا نشستم توبه

صدبار شکستم و ببستم توبه

زین توبه که صدبار شکستم توبه

 

* * *

 
یک شنبه 17 مرداد 1395برچسب:, :: 13:22 :: نويسنده : امیرم

اگر گاهی ندانسته به احساس تو خندیدم

 و یا از رویخودخواهی فقط خود را پسندیدم

اگر از دست من در خلوت خود گریه كردی

اگر بدكردم و هرگز به روی خود نیاوردی

اگر زخمی كشیدی تو گاهی از زبان من 

اگررنجیده خاطر گشتی از لحن بیان من...

گناهم را ببخش ....

حلالم کن و بعددعایم کن

 

 
شنبه 16 مرداد 1395برچسب:, :: 19:5 :: نويسنده : امیرم

 

اهـل پـنـهـان کـاری نـیـسـتـــم ..!


اعـتـراف مـی کـنـــم : ..


زمــــانـــی دل یـکـی را ســوزانــده ام !!


حــالا ..
یـــکـــــی..
یـــــکــــــی ..
یـــــــــکــــــی ..
دلـــم را مــی ســوزانـنـد !!

 

 
شنبه 16 مرداد 1395برچسب:, :: 18:54 :: نويسنده : امیرم

ﻣﻮﻧﺚ ﻋﺰﯾﺰ : " ﺯﻥ " ﺑﺎﺵ !

 

ﺗﻮ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺁﻭﺭﻧﺪﻩ ﺍﯼ !

ﻧﮕﺎﻩ ﻫﺮ ﮐﺲ ﭘﺎﺳﺨﺶ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻧﯿﺴﺖ !

ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺗﻨﻬﺎ ﺧﻮﺷﯽ ﻧﯿﺴﺖ !

ﺑﺒﯿﻦ ، ﺣﺲ ﮐﻦ ، ﻋﺸﻖ ﺑﻮﺭﺯ ، ﻋﺎﺷﻖ ﺷﻮ ، ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺖ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ،

ﺁﻧﮑﻪ ﺑﺎ ﭘﻮﻝ ﺗﺮﺍ ﻣﯿﺨﺮﺩ ﺟﺰ ﯾﮏ ﮐﺎﻻ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻧﺪﺍﺭﺩ !

 

ﺑﺠﻨﮕﯿم ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﻮﺩﻥ !

ﺑﺠﻨﮕﯿم ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻮﺩﻥ !

 
شنبه 16 مرداد 1395برچسب:, :: 18:53 :: نويسنده : امیرم

ﻣﺬﮐﺮ ﻋﺰﯾﺰ : " ﻣﺮﺩ " ﺑﺎﺵ !

 

ﺯﻣﯿﻦ ﺑﻪ ﻣﺮﺩ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﻧﯿـﺎﺯ ﺩﺍﺭﻩ !

ﻣﺮﺩ ﺑﺎﺵ ؛ ﻧـــﻪ ﻓﻘﻂ ﺑﺎ ﺟﺴﻤﺖ !

ﻣﺮﺩ ﺑﺎﺵ ﺑﺎ ﻧﮕﺎﻫﺖ ، ﺑﺎ ﺍﺣﺴﺎﺳﺖ ، . . . !

ﻣﺮﺩﻭﻧﻪ ﺣـﺮﻑ ﺑﺰﻥ ، ﻣﺮﺩﻭﻧﻪ ﺑﺨﻨﺪ ، ﻣﺮﺩﻭﻧﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻦ ،

ﻣﺮﺩﻭﻧﻪ ﻋﺸﻖ ﺑﻮﺭﺯ ، ﻣﺮﺩﻭﻧﻪ ﺑﺒﺨﺶ ، . . . !

ﻣﺮﺩ ﺑﺎﺵ ﻭ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ ﻧﮑﻦ ؛

ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ ﺩﺭ ﺣﻖ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﻭﺭﺕ ﮐﺮﺩﻩ ...

ﻭ ﺑﻬـﺖ ﺗﮑﯿﻪ ﮐﺮﺩﻩ .....

 
شنبه 16 مرداد 1395برچسب:, :: 14:25 :: نويسنده : امیرم

1470476999550614_large.jpg

 

 
جمعه 15 مرداد 1395برچسب:, :: 21:35 :: نويسنده : امیرم

ای پـــــــــــــــــیر خرابات

 

که میخــــانه ندیدی

 

ویرانه دل مــــــــــــــاست

 

تو ویــــرانه ندیدی..

 

ای رند غزل پـــوش،

 

که بر ســـــنگ سرت خورد

 

از دوست چه دیدی

 

که ز بــــــــــــیگانه ندیدی...؟

 

 

 
جمعه 15 مرداد 1395برچسب:, :: 21:33 :: نويسنده : امیرم

 

دلم یکباره خود را باخت ای داد

 

نگاهش کار دل را ساخت ای داد

 

نمیدانم چه آمد بر سر دل

 

که بر عقلم مداوم تاخت ای داد

 

دو چشمانش پر از حجب و حیا بود

 

چو گفتارش، پر از مهر و صفا بود

 

مرا یاد همان شعر کهن داشت

 

همان خال ی که بالای لبش بود

 

که گوید حرف خود را ساده ای داد

 

که من عاشق شدم انگار ای داد

 

 
جمعه 15 مرداد 1395برچسب:, :: 21:30 :: نويسنده : امیرم

 

نهایی ام را

 

کنار تکه سنگی نشاندم

 

سکوتی تلخ

 

در آن غروبِ غمزده

 

مرا احاطه کرده بود

 

جوری که انگار

 

دنیا در ایستگاه آخرش

 

خوابیده باشد...

 

 
جمعه 15 مرداد 1395برچسب:, :: 21:28 :: نويسنده : امیرم

 

یه وقت هایی که #تنهایی،

 

دلت  می گیره از #دنیات

 

تموم #غصه_ها یک جا،

 

می ریزن گوشه #چشمات

 

#چقدر_خوبه_یکی_باشه

 

کنار هق هق و #دردهات

 

که بااون #شونه گرمش،

 

بشه مرحم واسه #اشکات

 

 
جمعه 15 مرداد 1395برچسب:, :: 21:25 :: نويسنده : امیرم

 

در چشـــم تو دیــدم

 

غـــم پنهـــان شــده ات را

 

پنهـــان نکــن

 

احسـاس نمــایان شده ات را

 

گاهے ‌به‌ نگــاهے

 

شده یک پنجــره وا کــن

 

این عاشـــق پابنـــد

 

خیابـــان شـــده ات را